علیرضا دارابی
گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
ادعا میشود که تقسیم قضایا به حقیقیه، خارجیه و ذهنیه کشفی مهم در سنت منطق سینوی است؛ شاید چنین باشد. بیشک در میان بحثهای معاصران درباب منطق سینوی هیچ بحثی مانند این تقسیم، پردامنه و پر اختلاف نیست. با این همه یک نکته مورد اتفاق همه منطقدانان سنتی در دوران معاصر است: این تقسیمبندی هیچ تغییری در قیاسها و استدلالهای موجود در منطق سینوی ایجاد نمیکند؛ ادعایی که در صورتبندیهای مبتنی بر منطق جدید از آراء منطقدانان سینوی زیر سؤال رفته است.
برخی از محققین معاصر تلاش نمودهاند که پارهای از مهمترین آراء موجود درباره تقسیم قضایا به حقیقیه، خارجیه و ذهنیه را صورتبندی کنند. همچنین تلاشهایی برای تحلیل و دفاع از قیاسهای موجه نزد ابنسینا با بهرهگیری از صورتبندیهای منطق جدید انجام گرفته است. در این تحلیلها قضایای موجبه کلیه به شکلی صورتبندی شدهاند که موافق با درک کلی معاصرین از قضایای حقیقیه، دارای جهت ضرورت به عنوان جهت سوراست. با این همه در مجموعه این تلاشها تنها به بررسی قیاسهای موجهاتی بسنده شده است. راقم این سطور تلاش نموده است این صورتبندی را به بقیه قیاسهای موجود در آثار ابنسینا و به ویژه قیاسهایی با مقدمات شرطی بسط دهد.
شرطی در آثار ابنسینا شکلی ویژه دارد. شرطی در سنتی که ابنسینا پایه نهاده است دارای سور است. این نگاه تعداد قیاسهای با مقدمات شرطی را بسیار افزایش میدهد. در مجموعهای از این قیاسها یکی از مقدمات شرطی و دیگری حملی است. بر پایه تحلیل سور شرطیها با استفاده از ابزار جهانهای ممکن میتوان نشان داد که در همه مقدمات حملی استفاده شده در این قیاسها، مقدمه حملی نیازمند جهت ضرورت به عنوان جهت سور خواهد بود. بدین ترتیب قیاسهای موجود در منطق ابن سینا تنها با حقیقیه دانستن مقدمات حملی قابل دفاع خواهند بود. همچنین اگر مرجعیت نگاه ابنسینا را برای بررسی قضایای حقیقیه بپذیریم، تحلیل مورد بحث میتواند مبنایی برای قضاوت درباب بخشی از نزاعهای موجود درباره قضایای حقیقیه، خارجیه و ذهنیه باشد. با این همه این تحلیل نیز چندان بیعیب نیست چراکه در چنین نگاهی باید نسبتهای میان قضایای حقیقیه، خارجیه و ذهنیه و به ویژه نسبت تناقض بازتعریف شود.
.