وحیده صادقی
در سایه منطق موجهات محمولی، نکات فلسفی متعددی از جمله اینهمانی، مسئله وجود ضروری، اشیاء ممکن و ...، بر پایه مفهوم «وجود» مطرح شدند. چگونگی تعبیر این مفهوم، موجب ایجاد رویکردهای متفاوتی شد که مهمترین آنها امکانگرایی و بالفعلگرایی بود. برخی نظیر زالتا و لینسکی برای مقابله با امکانگرایی در عین تعهد به منطق موجهات، مفهوم «وجود» را به عنوان محمولی درجه دوم درنظر گرفتند. تمامی اشیاء و موجودات با توجه به مفهوم منطقیِ وجود، در تمامی جهانهای ممکن حضور دارند که این وجود منطقی متمایز از وجود فیزیکی است. از آنجایی که این مفهوم باید همچون سایر اوصاف منطقی در تمامی تعابیر صادق باشد، باید توجه داشت که این امر محقق نمیشود، مگر آنکه مصادیقش در تمامی تعابیر و دامنههای جهانهای ممکن حاضر باشند. این مطلب همان است که از آن با عنوان وجود ضروری اشیاء یاد میشود و نخستین بار بارکان، در سادهترین سیستم منطق موجهات محمولی، در قضیه \({\sf NE}:(\forall{x})\Box(\exists{y})(y=x)\) آن را مطرح نمود. ویلیامسون در ادامه راه زالتا و لینسکی، با اتکاء به منطق موجهات نشان داد که مفهوم ضروری وجود را میتوان به وجود منطقی اشیاء تعبیر کرد که از مفهوم فیزیکی وجود متمایز است. در نتیجه با ارائه تعریفی جدید از اشیاء ممکن، از اشیائی سخن راند که گرچه دارای صفات عادی نیستند، اما از آنجایی که اوصاف جهتمند دارند، با اشیاء ممکن از منظر امکانگرایان متمایزند. ویلیامسون وجود ضروری را اثبات نموده و معتقد است «ضرورتاً هرچیزی، ضرورتاً وجود دارد.» این سخن همان است که رویکرد ضروریگرایی به دفاع از آن میپردازد.