روح‌الله ابراهیم‌پوراصفهانی

جرج ادوارد مور (G. E. Moore) متوجه وجود ویژگی‌های متمایزی در ساختار جملاتی مانند «p اما من باور ندارم کهp» یا «p اما من باور دارم که چنین نیست که p» که تحت عنوان جملاتِ موری شناخته می‌شوند شد. ادعا می‌شود نوعی عدم تقارن در اظهار یا باور جملات موری در حالت‌هایی که این جملات در زمان حال و گذشته و آینده اظهار یا باور شوند وجود دارد. از نظر مور وجود چنین ویژگی در ساختار جملات موری پارادوکس‌گونه است و به همین دلیل از آن به نام «پارادوکس مور» یاد می‌شود.

هدف این مقاله بررسی ویژگی عدم تقارنِ زمانی این جملات و تحلیل شرایط لازم و کافی تحقق آن است. ادعا می‌شود جملات موری تنها در صورتی که در قالب زمان حال اظهار یا باور شوند پوچ خواهند بود و در صورتی که آن‌ها در قالب زمان گذشته و آینده اظهار یا باور شوند اظهار یا باورشان پوچ نخواهد بود. برخلاف چنین ادعایی، نشان می‌دهیم که با توجه به ساختار زمانی-معرفتی جملات موری نیازمند منطقی کارامد برای صورت‌بندی دقیق این جملات در آن هستیم. بنابراین ابتدا به معرفی منطقی تحت عنوان «منطق پیوندی زمان و باور» می‌پردازیم که در واقع باید گفت این منطق ترکیبی از منطق باور KD4 ، منطق زمانی پرایور (Prior's tense logic) و منطق پیوندی (hybrid logic) است. سپس با صورت‌بندی اشکال متنوع جملات موری در حالت‌های زمانی گذشته، حال و آینده در این منطق استدلال می‌شود که برخلاف ادعای مطرح شده در مورد جملات موری، لازم است ابتدا بخش گزاره‌ای p و بخش معرفتی («باور ندارم کهp» یا «باور دارم که چنین نیست که این جملات از یکدیگر تفکیک شوند و سپس زمان این دو قسمت از جمله نیز به طور دقیق مشخص شود. چنین تفکیکی به خوبی نشان می‌دهد که پارادوکس بودن این جملات در صورت وجود چه شرایط زمانی به وجود می‌آید.